عزیزم!
حالا بعد از روز ها کلنجار رفتن میتوانم دوباره عزیزم خطابت کنم و برایت بنویسم.
نه که روزهای دیگر عزیز نباشی ، نه !
روزها پر شوند و جای خودشان را به سال بدهند، بهار ها بگذرند و جدیدتر بشوند، تو هنوز عزیز میمانی!
مهم نیست در کنارم بمانی یا نه. در خیالم همیشه عزیزم خطاب میشوی!
دلتنگت بودم و سیریا گوش میدادم، همان اولین آهنگی که برایت فرستادم و تو هیچ وقت یادت نمانده!
سلیقه ی موسیقی مان تفاوت های بزرگی دارد ، اما آخ عزیز جان چطور دستانت توانست گزینهی حذف را به روی آهنگی به چنین احساسی بفشارد؟
"چشام مال تو؛ گریه هام مال تو
صدام مال تو خنده هام مال تو!
جوونیم همه زور زوریم فدات
شروعم مال تو، انتهام مال تو"
عزیزم امشب میان گریه هام فکر کردم تمامش کنم و از زندگی زیبایت بیرون بروم. بی رحمی به خودم بود و عشق عشق به تو! میدانم تو راحت تر میتوانی نبودم را فراموش کنی ، تو همیشه پر از ایده ها هستی.
نبودم را میتوانی با کتاب هایت، شاگرهایت که خیلی برایشان وقت میگذاری، الگوی زندگی ات و خیلی چیز های دیگر پر کنی! و دیگر یادت برود روزی پیاده رو های ارم ما را به آغوشش کشیده.
درباره این سایت